1- دانشجوی دانشگاه خلیج فارس بوشهر
2- دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر ، mohtadi@pgu.ac.ir
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
چکیده: (1847 مشاهده)
اسلوب مبالغه به عنوان یکی از پربسامدترین اسلوبهای نحوی، با نهفتههای معنایی فراوان، همواره مورد توجه مترجمان بوده است. بررسی ترجمۀ این اسلوب در نهجالبلاغه که کتابی آمیخته با عباراتی فصیح و بلیغ است، اهمیت بهسزایی دارد؛ از سوی دیگر نظریۀ کتفورد به عنوان نظریهای دقیق و موشکافانه در ترجمه، میتواند معیار و مقیاس مطلوبی برای واکاوی معنایی ترجمههای نهجالبلاغه در اسلوب مبالغه باشد. این اسلوب در ساختارهای صرفی، نحوی و بلاغی کاربرد دارد؛ اما از آنجا که یکی از موارد استفاده در ساختارهای نحوی، در قیود منصوبیِ حال و تمییز و مفعولمطلق است، این پژوهش کوشیده است، با روش توصیفی-تحلیلی، این ساختارها را از دل نهجالبلاغه استخراج و بر این نظریه تطبیق دهد تا میزان مطابقت یا عدم مطابقت برابر نهادهای موجود در زبان فارسی، در برابر ساختارهای تأکیدی زبان عربی، در دو ترجمۀ شهیدی و فولادوند - به عنوان دو ترجمه که از نظر ادبی جایگاهی ویژه دارند- مشخص شود. پس از واکاویهای انجام شده در ترجمۀ این دو ساختار، مشاهده شد، با وجود موارد بیشماری از تمییز محول از فاعل یا مفعول، حال مؤکد و مفعول مطلقِ موجود در نهجالبلاغه، با بار معنایی مبالغه، مترجمان نتوانستهاند بر مبنای این نظریه، معنای مبالغه را از زبان مبدأ به زبان مقصد به خوبی، منتقل کنند. گرچه در ارکان زبان فارسی، ساختارهای مبالغه؛ همچون زبان عربی وجود ندارد؛ اما در برخی موارد، با کمک ترکیبهای مبالغهساز و استفاده از قیود تأکیدی، سعی شده است تا اندازهای این مبالغه بیان شود؛ ولی در مجموع، بازتاب معنای مبالغه در این ساختارهای نحوی، به نوعی ابتر باقی مانده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
هنر و علوم انسانی (عمومی) دریافت: 1401/12/4 | پذیرش: 1402/1/12 | انتشار: 1401/12/10