دانشگاه اصفهان ، s.kazemi@fgn.ui.ac.ir
چکیده: (1722 مشاهده)
قلب نحوی در زبانشناسی فرآیندی است که در پی آن سازههای مختلف جمله به دلیل عوامل گفتمانی و معنایی از جایگاه بینشان خود حرکت کرده و با تغییر جایگاه، موجب تغییر توزیع اطلاع در کلام و نشانداری و برجستهسازی عناصر زبانی میشود. قلب نحوی، ابزاری نحوی برای نشاندادن تأکید کلام است. در قرآنکریم روابط بینسازهای و ترتیب و چگونگی چینش سازههای زبانی و تغییر آرایش آن بر اثر فرایند قلب نحوی تأثیر بسزایی در کارکردهای نقشی کلام دارد. با توجه به این که قلب نحوی در هر زبانی تابع محدودیتها و ویژگیهای نحوی و گفتمانی آن زبان است در این پژوهش سعی بر آن است با تکیه بر روش وصفی- تحلیلی، تحولات معنایی حاصل از قلب نحوی ضمایر در قرآن کریم با توجه به ویژگیهای ساختاری زبان عربی بررسی شود، سپس چگونگی انتقال آن به مخاطب فارسیزبان مورد واکاوی قرار گیرد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که با توجه به تفاوت آرایش سازهای و ساخت اطلاعی دو زبان عربی و فارسی، لایههای معنایی ضمایر مقلوب و نشاندار قرآن کریم به طور کامل در زبان فارسی، نشان داده نمیشود و غالباً این ضمایر در فرآیند ترجمه به ساختی غیر مقلوب و بینشان، برگردان شده یا به ساختی غیرمقلوب و نشاندار، تبدیل و یا از میزان نشانداری آن کاسته میشود و بدینترتیب، مخاطب فارسیزبان از بخشی از لایههای معنایی این ساخت نشاندار، آگاهی نخواهد یافت.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
هنر و علوم انسانی (عمومی) دریافت: 1399/12/22 | پذیرش: 1400/5/12 | انتشار: 1400/11/20