جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای کاظمی نجف آبادی


دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

در نیمه اول قرن بیستم با ترجمه ادب قدیم فارسی، نخستین گام‌های معرفی شعر و ادب فارسی به جهان عرب برداشته شد و در اندک زمانی شعرهای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، عطار، نظامی و خیام به زبان عربی نیز ترجمه و منتشر شد، زان پس، مترجمان عربی روی به سوی ترجمه ادبیات معاصر فارسی نهادند.
با توجه به این که شناسایی روند ترجمه ادبیات فارسی در دوره معاصر، بیانگر چگونگی عملکرد مترجمان و نمایانگر چالش‌ها و راهکارهای ترجمه ادبیات معاصر فارسی برای حضور در عرصه جهانی است، پژوهش حاضر بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی، جریان ترجمه شعر معاصر فارسی به زبان عربی را مورد کاوش و بررسی قرار دهد تا بدین وسیله بستر ارتباطات ادبی و فرهنگی بین دو زبان همچون سابق فراهم شود.
یافته‌های این پژوهش بیانگر آن است که شعر معاصر فارسی در سال ۱۳۲۹هـ.ش با ترجمه دیوان «پیام مشرق» توسط عبد الوهاب عزام به جهان عرب راه یافت. از سال ۱۳۷۹هـ.ش روند ترجمه شعر سرعت گرفت و در سال‌های ۱۳۸۴هـ.ش تا ۱۳۸۸هـ.ش آثار بسیاری ترجمه و به جهان عرب ارائه شد؛ البته وضعیت ترجمه شعر در سال‌های اخیر با ضعف و رکود همراه شده است که توجه و تلاش دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی و مؤسسات نشر آثار را می‌طلبد تا به حمایت مترجمان همت گمارند و به ترجمه ادبیات فارسی، بیشتر توجه کنند.
دکتر سمیه کاظمی نجف آبادی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

قلب نحوی در زبان‌شناسی فرآیندی است که در پی آن سازه‌های مختلف جمله به دلیل عوامل گفتمانی و معنایی از جایگاه بی‌نشان خود حرکت کرده و با تغییر جایگاه، موجب تغییر توزیع اطلاع در کلام و نشانداری و برجسته‌سازی عناصر زبانی می‌شود. قلب نحوی، ابزاری نحوی برای نشان‌دادن تأکید کلام است. در قرآن‌کریم روابط بین‌سازه‌ای و ترتیب و چگونگی چینش سازه‌های زبانی و تغییر آرایش آن بر اثر فرایند قلب نحوی تأثیر بسزایی در کارکردهای نقشی کلام دارد. با توجه به این که قلب نحوی در هر زبانی تابع محدودیت‌ها و ویژگی‌های نحوی و گفتمانی آن زبان است در این پژوهش سعی بر آن است با تکیه بر روش وصفی- تحلیلی، تحولات معنایی حاصل از قلب نحوی ضمایر در قرآن کریم با توجه به ویژگی‌های ساختاری زبان عربی بررسی شود، سپس چگونگی انتقال آن به مخاطب فارسی‌زبان مورد واکاوی قرار گیرد. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که با توجه به تفاوت آرایش سازه‌ای و ساخت اطلاعی دو زبان عربی و فارسی، لایه‌های معنایی ضمایر مقلوب و نشاندار قرآن کریم به طور کامل در زبان فارسی، نشان داده نمی‌شود و غالباً این ضمایر در فرآیند ترجمه به ساختی غیر مقلوب و بی‌نشان، برگردان شده یا به ساختی غیرمقلوب و نشاندار، تبدیل و یا از میزان نشانداری آن کاسته می‌شود و بدین‌ترتیب، مخاطب فارسی‌زبان از بخشی از لایه‌های معنایی این ساخت نشاندار، آگاهی نخواهد یافت.
 

دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۳۵ )
چکیده

هذا البحث ینبنی علی البحوث والدراسات الجامعه والشامله فی صناعه المعاجم العربیه وعلی تجارب باحثیه فی تعلیم اللغه العربیه فی إیران طوال سنین متتالیة، حیث لا یستغنی أیّ معلم ومتعلم للغه من مراجعه المعاجم اللغویة، وبما أنّ باحثی أمر تعلیم اللغه الثانیه یوصون دوماً بالإفاده من المعاجم الأحادیه اللغه فیبدو من الضروری أن نناقش قبل کل شیء مسأله جداره هذا الصنف من المعاجم اللغویه العربیه المعدّه لأبنائها أولاً وبالأصالة، لتعلیم من لم یکن من أبناء اللغة. بناء على هذا یقوم هذا البحث بدراسه نقدیه فی المعجم الوسیط نظراً لمکانته الخاصه فی الأوساط العلمیه والثقافیه فی إیران وکثره الإحاله والرجوع إلیه لدی أبناء اللغه الفارسیة، ویُثبت أنّ المعجم الوسیط -علی شهرته الدولیه وأصالته العلمیه وعلی غزاره مادّته وتنوع أسالیبه- أصبح لا یفی تماماً بحاجه متعلمی اللغه العربیه من غیر أبنائها؛ کما أنّ البحث یبدی ملاحظات لغویه أو منهجیه علی المعاجم عامه وعلی المعجم الوسیط خاصة؛ ملاحظات لا یکاد یستغنی عنها کل من یقوم بالتألیف المعجمی. 

صفحه ۱ از ۱