1- دانشگاه تهران
چکیده: (9326 مشاهده)
ادبیات خاص زبان قرآن، ترجمه آن به زبانی دیگر را با مشکل مواجه میکند. بررسی اسلوب تأکید، بهعنوان یک مقوله نحوی در ترجمههای قرآن میتواند اختلاف و نارسایی معادلهای آنها را براساس نظریات موجود در این علم نشان دهد. با توجه به موقعیت این اسلوب در زبان مبدأ، نقد و ارزیابی معادلهای دو وجه مفعول مطلق تأکیدی و عطف مترادف براساس الگوی متنگرایی هاوس میتواند راهگشای ترجمه دقیقتر در این زمینه باشد. بررسی دو وجه تأکیدی مزبور در ترجمههای انگلیسی شاکر، ایروینگ و هلالی– خان با این معیار که بر گزینش واژگان و ساختار همارز با متن مبدأ استوار است، پرده از برخورد ناهمگون آنها در برقراری تعادلهای مذکور بر میدارد. معادلیابی سطحی مفعول مطلق تأکیدی، عدم انعکاس ساختار تأکیدی معادل در زبان مقصد و کیفیت برخاسته از آن و نیز عدم برقراری تعادل ساختاری مناسب در آیات مزیّن به قاعده عطف به مترادف (توسط واو) از جمله مهمترین نواقص این ترجمههاست. اما مترجمان در برخی موارد، چون برقراری تعادل مناسب ساختار تأکیدی با استفاده از الگوی ساختار موازی در زبان مقصد در مورد قاعده عطف به مترادف (توسط واو به همراه لا) عملکرد مناسبی داشتهاند. گرچه اعجاز بیانی قرآن، تفاوتهای دستوری دو زبان و نقش خود مترجم در ترجمه متعادل و یا نامتعادل این ادوات تأثیر مشهودی دارد، اما با توجه به موقعیت زبانی تأکید در متن مبدأ، روش ترجمه آشکار هاوس میتواند روش برتر در این حوزه درنظر گرفته شود.
نوع مقاله:
مقاله تحقیقاتی |
موضوع مقاله:
ترجمه دریافت: 1395/6/21 | پذیرش: 1395/9/14 | انتشار: 1395/11/28